از همون دفعه ی پری پرزنتی که برای جرنال کلاب من داشتیم و همه گروه متشکل از لاریسا، ساچین و پاتریک اومده بودن تا اسلایدهای منو نگاه کنن و در صورت لزوم پیشنهادی بدن برای بهتر کردنش و یا انتقادی بکنن بازم در جهت بهبودش، میون اون همه دنیا دنیا جمله و کلمه ی گفته شده، نمیدونم سر چی شده بود که پاتریک از بلادونا گفته بود...
Belladonna
یکی از گیاهان سمی و خطرناکی که پای ثابت پوشش گیاهی تمام "جنگل سیاه" بود...
گفته بود و کاربردش رو توی چشم پزشکی هم مثال زده بود و دست آخرم به هممون توصیه کرده بود که جدا از خوردن میوه و برگ و چوب و کلا هر چیزی از این گیاه خودداری کنیم!!!
من اما با اینکه بسیار کنجکاو شده بودم، گذاشته بودم و گذشته بودم و نپرسیده بودم که جای پرسیدن نبود اصلا...
بعدها اما خیلی مترصد فرصتی شده بودم برای شکار پاتریک تا از چند و چون چیزایی که گفته بود سر در بیارم و این فرصت دست نداده بود الا یکی دو هفته پیش که پاتریک برای کاری گذرش به آزمایشگاه ما می افته و همونجاست که برای قریب به یکساعت اسیر هزار و یک سوال پی در پیِ من میشه...
از اونجایی که پاتریک ساعتهای تدریس بسیار داره، فراتر از تصور من، صبور و تا حد ممکن ساده، شروع به توضیح همه چیز میکنه و حاصلش میشه این:
قسمتهای مختلف این گیاه، غلظت های مختلفی از آتروپین دارن، نوروتوکسینی که منجر به بلوکه کردن گیرنده های استیل کولین و در نتیجه ریلکسیشن ماهیچه ها میشه...
میوه های این گیاه اما منطقا بیشترین غلظت رو دارن و همین هم دلیلیه بر اینکه شَمَن ها(شمنیسم: یک رشته باورهای سنتی در یکسری از اقوام بدوی)
از این بری ها برای رسیدن به حالت hallucination( حالت وهم) استفاده میکرده ن...
و اما برای این استفاده، اونچه که مهمترینه، اینه که مرز باریک و بعضا ناگسستنیِ بین حالت وهم رو با مرگ گم نکنی، در واقع یه جور بازی مرگه که به محض اپسیلونی زیاده روی، فرد رو به ورطه ی نیستی می کشونه، گرچه این شرایط در مورد تمام توکسین ها صدق نمیکنه و اما آتروپین همونه که تشخیص مرز بین حد ممکنش با ناممکنش، تقریبا نامعلومه...
جالبتر اما شاید این باشه که پرنده ها از اون تغذیه میکنن و هیچ تاثیری هم روشون نداره، هر چند که پاتریک جوابی برای چرایی این موضوع نداره و بسنده میکنه به حدسهایی در مورد سیستم گوارش متفاوت و یا استفاده از دانه های ریز شن در بعضی از پرندگان بعد از مصرف توکسینها که موجب استفاده از ماده مغذی خوراکی شده بدون اونکه به زهر اجازه ی اثر بده...
در هر حال اما از اونجایی که میگن هر چیزی کمش داروه، از این سم هم در دوزهای بسیار کم استفاده میکنن برای ریلکس کردن عضلات مردمک چشم و در نتیجه گشادتر کردنش تا امکان معاینه و احیانا جراحی قسمت پشتی (پروکسیمال) چشم، بدون نیاز به باز نگه داشتن مکانیکی ش فراهم بشه...
این توضیح رو هم به قبلی ها اضافه میکنه که:
جدیدا تویه تحقیقی که هنوز مراحل مقدماتی رو میگذرونه، دارن تلاش میکنن برای استفاده از این سم به مقادیر بسیار کم و حتی کمتر از میزان مورد استفاده برای باز گشاد کردن مردمک چشم، و در طولانی مدت، برای جلوگیری و نه درمان، نزدیک بینی، که مخصوصا در مورد خانواده های با فاکتورهای وراثتی برای اختلال نزدیک بینی، این میتونه کاملا promissing باشه...
+ نوشته شده در ۱۳۹۷/۰۴/۲۶ ساعت 0:31 توسط Baraneee
|