هدیه ی کریسمس...

اولین باره که هدیه کریسمس دریافت میکنم...از چپ به راست اولی هدیه ی مکسه که باورش برام سخته بعد نه ماه نگاههای پر از نفرت و خشم، حالا ازش هدیه کریسمس دارم، و چقدر دلم میخواست تو همین حالت شاد و بی نفرت فیکس میشد تا دیگه برای هر سوال یا کاری که باهاش دارم، کلی حس بد نریزه تو دلم...
هدیه دوم اما از دزیره ست که با خنده در آغوشم میگیره و بهم میده اونو و اما آخری...
آخری اسمش Marzipan ه یا Glücksschwein (خوک شانس) که نوعی شیرینی تهیه شده از عسل و بادومه و مخصوص شب عید.
یه روز صبح وارد افیس که میشیم، این خلاقیت شیرین استفان رو جلو کامپیوترمون میبینیم...
بعدترهاش استفان میاد و یه خوک مونث هم میزاره روی میز برای "اوته" و همون موقع ست که برای من توضیح میده که میدونی که این خوراکیه؟ با خنده اعتراف میکنم که نه نمیدونستم...
خنده ی بزرگی تمام صورتش رو درمینورده وقتی که میگه البته بجز کلاهش و پاپیونش که پلاستیکیه و نباید بخوریش!!!